loading...

کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی

Content extracted from http://noorolhoda85.blog.ir/rss/?1739407202

بازدید : 355
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 0:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی

کنج حیاط خانه‌ی خود، بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش
خیره به گوشه‌‌‌ای شده بود و یکی یکی
رد می‌شدند خاطره‌ها از برابرش...
خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام
می‌سوخت آسمان ز نفسهای آخرش
همراه هر نفس زدنش، آه می‌کشید
آن کهنه یادگاری خونین دلبرش
هر روز، روضه داشت؛ حسینیه‌ی دلش
این مدّتی که بود بدون برادرش
یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش
یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ
دریای اشک بود دو تا دیده‌ی تَرَش
یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش
وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
مثل حسین سرور و سالار بی سرش

🏴وفات حضرت زینب "سلام الله علیها" اسوه صبر و استقامت تسلیت باد 🏴

#کانون_فرهنگی_تبلیغی_نورالهدی

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 6

آمار سایت
  • کل مطالب : 67
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 45
  • بازدید کننده امروز : 40
  • باردید دیروز : 9
  • بازدید کننده دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 79
  • بازدید ماه : 614
  • بازدید سال : 2402
  • بازدید کلی : 84448
  • کدهای اختصاصی